دل در پی عشق است و زبان در پی شعر است
کار و کس ما دلبر پر ناز و کرشمست
جانا کمکی کن که در این راه بمانیم
دل در پی عشق است و زبان در پی شعر است
کار و کس ما دلبر پر ناز و کرشمست
جانا کمکی کن که در این راه بمانیم
آخرش تنها فقط چشم است و تنها باشه گفتن بود و بس
آخر احساس سامیشد همینکه
او فقط گفته
بچشم
طعم لبهایت خیالات مرا آواره کرد
بودنت خوب و ولی با دوری ات بی چاره کرد
شاید این تلخ است و گاه بی دلیل
عشق اینگونه مرا درگیر و درگیر و همیشه شاد کرد
ساز من ساز دلم بود و ساز دل من، آهنگ عشق
مینوازد
مینوازد دل من هر لحظه عشق...
نغمههایی از وفا
با شور و حالی در خفا...
گاه در بین رفیقان
گاه تنها و جدا...
ساز میسازد دلم را شور و حال عاشقی
شعر میسازد برایم هر زمان ساز دلم
من که بی باک ترین بودم از احساس دلم
در پی عشق...
ترس معشوق دلم
از غم اغیار، پریشانم کرد
تعداد صفحات : 1